نویسنده: محمد نقی زاده




 

چکیده:

انسان ها همواره به دنبال ایجاد بهترین محیط و فضای زندگی و فعالیت برای خویش هستند. طبیعی است که برای بهترین محیط و فضای زندگی نیز از سوی جوامع و افراد گوناگون طیف وسیعی از صفات و ویژگی ها و وضعیت ها ذکر می شود؛ که این موضوع به ویژه در آثار حکما و فلاسفه (با نام ها و تعابیر مختلف) مطرح بوده؛ و در قرون اخیر نیز در آثار دست اندر کاران رشته های شهرسازی و معماری و هنر و علوم اجتماعی و روان شناسی مطرح شده است.
بدون ورود در معرفی تاریخچه ی موضوع و آرا مطرح در این زمینه که همگان کم و بیش از آن اطلاع دارند، این مقاله به معرفی و توضیح بارزترین ویژگی های "ایجابی" و "سلبی" برای بهترین فضای شهری (و به ویژه فضای شهری ایرانی) خواهد پرداخت. این ویژگی ها که با تحلیل محتوای متون اسلامی و به عنوان برترین و پست ترین حالات برای انسان شناخته شده اند عبارتند از حالات "متذکر بودن" و "غافل بودن". در واقع، برترین فضای شهری فضایی است که بتواند انسان را آگاه و متذکر نگاه دارد و از غفلت و جهل دور نماید؛ و بدترین فضا و محیط و مکان جایگاه غفلت زا است.
توضیح این که با استناد به والاترین مراتب و موضوعات و حالات مختلف انسان و هم چنین با توجه به پست ترین حالات و ویژگی های انسانی (مذکور در کلام الهی) می توان این دو حالت را نیز برای فضای شهری (یا شهر و محیط زندگی انسان) قائل شد. به این ترتیب که بهترین فضای شهری، فضای متذکری است که حس آگاهی انسان را تقویت نماید؛ و بدترین فضای شهری فضایی است که انسان را غافل نگه دارد، یا غفلت او را تقویت کند.
مقاله ی حاضر ضمن توضیح و تبیین این دو ویژگی، موضوعات مورد نظر را، پس از ذکر مقدمه ای، تحت عناوین زیر مورد بررسی قرار خواهد داد: " چرا ذکر یا تذکّردهی عالی ترین ویژگی است؟" رابطه ی طرّاح و برنامه ریز با تذکر"، " رابطه ی ذکر با مخاطب و ناظر"، موضوعات مرتبط و مؤثر بر تذکر" (شامل: " الف. همراهان و مقوّم های تذکر " و "ب. اضداد و تضعیف کنندگان تذکّر") و "جمع بندی کلی.»
واژگان کلیدی: فضای شهری، فضای شهری ایرانی، انسان، ذکر، غفلت، حسّ حضور

مقدّمات

در ابتدا قابل ذکر است که بین "آثار انسانی" با " آرا و عقاید"، با " شیوه زیست" و با "رفتارهای " انسان رابطه ای منطقی و مستقیم برقرار است. این ارتباط (و به ویژه ارتباط انسان و آثارش) به حدی است که برخی از متفکرین، عالم و محسوسات را ساخته ی ذهن انسان می دانند؛ و برای پدیده ها و بعضی موضوعات مثل زیبایی و زشتی وجودی مستقل از انسان قایل نیستند. برخی نیز تفسیر انسان از موضوعات و نشانه ها و متون را با ذهنیات هر کس (که با ذهنیات دیگران نیز متفاوت است) می دانند.
شهر نیز به عنوان یکی از آثار مهم انسانی (که در عین حال مجموعه ای از آثار او نیز هست) از شکل منطقی (و نه شکل افراطی) این قاعده مستثنی نیست. شهرها ضمن آن که از باورها و آرمان ها و خواسته های اهل خویش متأثر هستند و محیط را برای شیوه ی زیست دلخواه و مورد نظر مردم آماده می کنند، در شکل گیری رفتارهای خاص آنان و به تبع آن بر تحولات اندیشه ها و آراء آنها نیز ایفای نقش می نمایند.
شهر آیینه ی اهل خویش است. با حضور در هر شهری و با ادراک آن شهر و اجزا و عناصر آن می توان به روحیات و خواسته ها و آرمان های اهل شهر و شیوه ی زیست آنان آگاه شد. می توان به نحوه ی نگرش آنها به هستی و طبیعت و هم نوعانشان پی برد. شهر و کالبد آن بسیاری از ویژگی های فکری و رفتاری اهل شهر را به ناظر القا می کنند. ویژگی هایی از قبیل نوع و مرتبه ی زیبایی دوستی، هنرهای مورد توجه، میزان احساس امنیت، روحیه ی گرایش و میل به شبیه شدن به دیگران و قس علیهذا.
شهر مطلوب و قابل زیست (به معنی جامع زندگی)، در عین دارا بودن همه ی ویژگی های فوق موضوعاتی خاص را که موجد ارتقای کیفیت زندگی است به انسان القا می کند. حالت مطلوب این القا وقتی است که القائات ناشی از تذکر، " یادآوری موضوعات معنوی و کیفی" و " هدایت و کنترل نیازها و رفتارهای مادی"، و در حقیقت، رعایت جامعیت زندگی و به ویژه عدم غفلت از ساحت معنوی و روحانیت حیات را به دنبال داشته باشد.
در کنار این مباحث، با توجه به مبانی تعالیم الهی که برای "ذکر" مصداقی خاص و بارز(که همان یاد خداوند باشد) قائل است، شناخت رابطه ی "ذکر " (به معنای خاصّ آن) با آثار انسانی از جنبه های مختلفی قابل بررسی و تجزیه و تحلیل است. یکی از نظر طرّاح و برنامه ریز، دیگری از نظر مخاطب و ناظر و اهل شهر و سومین جنبه هم مربوط به موضوعاتی است که مورد تذکر و یادآوری قرار می گیرند.
در این مقاله سعی بر آن خواهد بود تا ضمن تبیین جایگاه ذکر در شهر (و همه ی جنبه های مربوط به آن که به هدایت و آگاهی و حسّ حضور انسان منجر می شود)، به برخی از مصادیق آن نیز اشاره شود.

چرا ذکر یا تذکّردهی عالی ترین ویژگی است؟

انتخاب ذکر به عنوان عالی ترین صفت مطلوب ترین محیط قابل زندگی از آن جهت انتخاب شده است که: 1- بهترین حالت برای انسان حالت متذکّر بودن و آگاهی نسبت به همه ی موضوعات مربوط به خویش است. نه تنها آگاهی و علم، که خودآگاهی و حسّ حضور و آگاهی به ارتباط خویش با هستی از بهترین حالات برای انسان است؛ و درمقابل، بدترین حالت، حالت غفلت و ناآگاهی است.
2- تعالیم وحیانی اسلام عالی ترین موضوعات در زمینه های مختلفی را که خود در طیف برترین ها قرار می گیرند ذکر نامیده است. برای نمونه: قرآن کریم در جایی خویش را بدون هیچ شکّی به عنوان کتاب هدایت (متّقین) معرفی می کند (بقره: 2). در موضعی دیگر، قرآن، خود را "ذکر" معرفی می کند که "زندگان" را پند می دهد (یس: 70- 69) (1) ملاحظه می شود که اصلی ترین صفت عالی ترین کتابی که سخن حضرت احدیّت و کتاب زندگی و هدایت است. " ذکر" بودن و "یادآور" بودن آن است. مطابق اعلام قرآن کریم، پیامبر عظیم الشأن اسلام (ص) نیز مذکر است (غاشیه:21)؛ و برانگیخته شده است تا انسان ها را به همه ی نیکی ها و حسنات و مکارم متذکر شود و راه را به آنان بنماید؛ یعنی صفت عالی ترین انسان و گُل سرسبد خلقت، متذکر بودن اوست. کعبه ی شریف نیز به عنوان اولین خانه ای که برای انسان تعیین شده برای هدایت او بوده است: إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِی بِبَکَّةَ مُبَارَکاً وَ هُدًى لِلْعَالَمِینَ‌: اول خانه ای که برای مکان عبادت مردم بنا شده همان خانه ی مکه است که در آن برکت و هدایت خلایق است(آل عمران: 96)؛ و در واقع به عنوان تذکر دهنده ای می باشد که آیه ی الهی بودن عنصر اصلی و وابسته به آن در مناسک حج (یعنی مقام ابراهیم) خاصیت ذکر بودن آن را تأیید و تقویت می نماید: فِیهِ آیَاتٌ بَیِّنَاتٌ مَقَامُ إِبْرَاهِیمَ وَ مَنْ دَخَلَهُ کَانَ آمِناً: در آن نشانه هایی روشن است: مقام ابراهیم، که هر کس در آنجا داخل شود ایمن باشد.(آل عمران: 98) علاوه بر ادیان ابراهیمی، بسیاری از حکما نیز، علاوه بر جایگاه والای آگاهی به موضوع ذکر نیز صراحتاً اشاره نموده اند؛ از جمله " یادآوری برای آنهایی است که از یاد برده اند (افلوطین)" " من خلق نمی کنم، فقط از گذشته پرده بر می دارم(کنفوسیوس)" (به نقل از: نصر، 1380، صص 203 و 151). و ثالثاً آثار مطلوب هنرمندان حاصل متذکّر بودن (و البته ذکر کثیر گفتن) آنان است؛ که در سطور آتی توضیح خواهد شد.

رابطه ی طرّاح و برنامه ریز با تذکر

یکی از اصلی ترین زمینه های ایجاد شهر، کاربرد رشته های مرتبط با " هنر" از قبیل خلق آثار معماری، طراحی آثار حجمی، استفاده از آثار تجسمی و به کارگیری سایر رشته های هنری در شکل گیری و سامان دهی فضا و کالبد و منظر و سیمای عمومی شهر است. به این ترتیب، اصلی ترین موضوعی که در مقوله ی "رابطه ی طراح و برنامه ریز شهر با تذکر " مطرح است معانی مستفاد از انواع آثار هنری است با عنایت به پیگیری مباحث در فضای اندیشه ی اسلامی، بی مناسبت نیست تا از این منظر نیز به موضوعات مرتبط با هنر اشاره ای اجمالی شود.
اگرچه در قرآن کریم ذکری از هنر به میان نیامده است، اما به یکی از اصلی ترین رشته های هنری یعنی به "شعر" اشاره شده است، که این اشاره و ویژگی های مطرح در آن می تواند به عنوان یک مصداق بارز آثار هنری و خلاقیت های انسانی ملاک عمل قرار گرفته و در مورد سایر هنرها نیز تسری یافته و تعمیم داده شود. این امری بدیهی است که با عنایت به جاودانگی و جهانی بودن و جامعیت اسلام، به مصادیق خاص هر موضوع نپردازد، و به ذکر اصولی اساسی که در هر دوره و هر مکانی صادق خواهند بود بسنده نماید.
استفاده ی مورد نظر بحث حاضر از اشاره ی قرآن کریم به شعر، توجه به این نکته است که شعر شاعران (یا هنر هنرمندانی) مورد تأیید قرار گرفته است که صاحب اثر، متّصف به "ذکر کثیر" باشد (شعراء: 227- 224)، شاعرانی که به تعبیر پیامبر اکرم(ص) با شعرشان جهاد می کنند؛ شعرشان حکمت است؛ زمینه ساز آگاهی و هدایت مردان می شوند؛ و آنان را از سرگردانی و غفلت می رهانند. در کلام الهی، موارد متعددی به "ذکر" و جایگاه آن در حیات و کمال انسان اشاره شده که در موارد محدودی (7 مورد از آنها)،" ذکر" به "کثیر" متصف شده و به "ذکر کثیر" (ذکر بسیار) اشاره نموده اند، که یکی از آنها خلاقیت هنری (شعر، به عنوان یک نمونه ی بارز هنر) را در خویش مستتر دارد (جدول 1).
ملاحظه می شود از نوادر مواردی که به "ذکر کثیر" متصف می شود خلاقیت هنری است (شعراء: 227- 224)؛ و شاعران (به صورت عام) به عنوان کسانی معرفی شده اند که گمراهان و فریب خوردگان آنها را پیروی می کنند. در عین حال، شاعران مؤمن و صالحی که ذکر کثیر می کنند و در شعرشان از ظلمی که به آنان رفته طلب یاری می کنند، به عنوان "استثنائاتی" بر این "قاعده" معرفی شده اند.

مکان آیه

موضوع

انفال: 45

"ذکر کثیر" کنید شاید رستگار شوید.

طه: 34

(موسی می گوید) تا یاد کنیم تو را بسیار

جمعه: 10

"ذکر کثیر" عامل و زمینه ساز رستگاری است.

احزاب : 35

پیامبر یاد خدا کند بسیار

احزاب: 42- 41

خداوند سبحان برای مردان و زنانی که بسیار یاد خدا کنند آمرزش و پاداشی بزرگ فراهم کرده است.

شعراء : 227- 224

استثنا کردن شاعرانی که "ایمان " آورده ،"عمل صالح" می کنندو "ذکر کثیر" می گویند.


جدول 1: آیاتی از قرآن کریم که به "ذکر کثیر" اشاره نموده اند.

این موضوع در دوران معاصر (و در همه ی دورانها) و درباره ی همه ی هنرها نیز به طور عام صادق است؛ که مثلاً فیلم ها، موسیقی ها، شعرها، مجسمه ها، رقص ها، معماری ها، قصه ها، نمایشها و سایر هنرهای رایج و مصطلح، عموماً برای سرگرمی و بازی (و حتی فریب و اغفال مردمان و وارونه جلوه دادن حقایق) و کسب نام و مقام و مال و مدال هستند، مگر قلیلی از آنها که به کمال و تعالی انسان کمک می کنند. مقایسه کنیم آثاری را که " معناگرا" نامیده می شوند با آثار همان رشته به طور عام که در چه قلّتی هستند، تازه اگر بتوانیم همه ی آثاری را که در طبقه ی معنا گرا قرار می گیرند، آثار هنری شاخص و با همه ی معیارها و مختصات عالی هنر متعالی قلمداد کنیم؛ و به عبارت دیگر، آثار معناگرا را دارای ویژگی های آثار مؤمنان صالح با "ذکر کثیر" بدانیم.
در مورد خاص مطالعه ی حاضر، علاوه بر این که هنرمند (طراح و برنامه ریز و خالق شهر) باید به ذکر کثیر متصف باشد، باید ذکر را به عنوان "اصل" تلقی نموده و هیچ فعالیت دیگری او را از این "اصل" جدا نکند؛ و به عبارت بهتر، همه ی فعالیت های هنرمند باید در فضای "ذکر"(آن هم از مرتبه ی "کثیر"ش) انجام پذیرد. شاید بتوان گفت که هنرمندان باید مصداق بارز مردان مذکور در آیه ی مبارکه ی 37 سوره ی شریفه ی نور باشند که می فرماید: " رِجَالٌ لاَ تُلْهِیهِمْ تِجَارَةٌ وَ لاَ بَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ: پاک مردانی که هیچ کسب و تجارت آنان را از یاد خدا غافل نگرداند" (نور: 37)؛ تا آثارشان بتوانند به عنوان هنری الهی که می تواند هدایتگر بشریت باشد ایفای نقش نمایند. در واقع، سخن در این است که پدیده ها نه تنها باید ذاکر و مذکر باشند، که نباید غفلت زا باشند؛ که توضیح آن در سطور آتی خواهد آمد.

رابطه ی ذکر با مخاطب و ناظر

قبل از ورود در بحث، یادآوری این نکته ضرورت دارد که با عنایت به معنای "ذکر که درحقیقت، به حضور و آگاهی و علم و معرفت اشاره دارد، همه ی موضوعات و جوانبی که منجر به آگاهی و هدایت و احساس حضور انسان شوند مد نظر هستند؛ و معنای اصطلاحی آن (یا تکرار برخی اذکار یا اوراد)، مدّ نظر نمی باشد. اگرچه این مقوله نیز چنانچه با آگاهی انجام شود و به صورت ورد و عادت صرف درنیاید، علاوه بر فواید و تبعات معنوی اش، می تواند در آثار معماری و کالبد شهر نیز تأثیرگذار و جلوه گر باشد. اما در مورد این که چرا "ذکر" به عنوان اصلی ترین صفت برای عالی ترین "شهر قابل زیست" انتخاب شده و معرفی می شود، موضوعات و مباحث عدیده ای قابل طرح هستند که به برخی از آنها اشاره می شود:
نکته ی مهم در این زمینه این است که بین خالق اثری که ذاکر است و بین اثری که متذکر و یادآور است باید ارتباطی متقابل باشد؛ و هر کدام مقوم دیگری باشند. اگر مخاطب و ناظر نیز به این حلقه بپیوندند و درباره ی موضوع ذکر و نوع آن با خالق اثر و خود اثر ارتباط برقرار کند، آن گاه می توان به استنباط نتایج و خلق فضاها و مکان های مطلوب تری برای زندگی نایل آمد.
یکی از مهم ترین ادله ای که می توان برای قابلیت" شهر متذکر" به عنوان مکانی برای "زندگی عالی انسانی" مطرح کرد، این موضوع اساسی است که اصیل ترین و والاترین و متعهدترین هنرها و هنرمندان در این زمینه به کار گرفته می شوند و فعالیت می کنند، تا آنچه را که در مقابل دیدگان و سایر حواس ناظر قرار می دهند واجد ویژگی تذکردهی کنند؛ و از طریق این ویژگی (تذکر دهی) زیبایی و پیام و دانش و معرفت را به ناظر القا نمایند. با عنایت به این که یکی از اصلی ترین مقولات تذکر، امور معنوی و متافیزیکی هستند، این امور از ابتدای خلقت بشر، والاترین زمینه ها و متافیزیکی هستند، این امور از ابتدای خلقت بشر، والاترین زمینه ها و رشته ها و آثار هنری را به خود اختصاص داده اند؛ و هنرمندان معتقد به متافیزیک نیز تمام همت و جهد و توان و دانش و معرفت خویش را به کار گرفته اند، تا بتوانند از مبانی معنوی باورهای خویش الهام بگیرند؛ و این الهامات را به زیباترین شکل ممکن در اختیار مخاطب آثار خود قرار دهند، و او را به معانی و ارزش آنها آگاه کنند. به بیان دیگر، و با عنایت به این که "هنر محسوس کردن معقول" است، یکی از اصلی ترین منابع معقولات، موضوعات متافیزیکی هستند که با ظهور آنها در قالب هنر، هم آثار زیبا خلق می شوند، و هم این که مردمان و معتقدین به آن مقولات، آثار را زیبا می بینند و زیبایی آنها را درک می کنند؛ و با توجه به تناسب زیبایی با ابزار درک زیبایی که "تناسب " است، شهر متذکر، مناسب ترین شهر برای زندگی است.
- دلیل دیگری که می توان برای قابلیت" عالی بودن" زندگی در "شهر متذکر" بیان کرد، جایگاه و ارزش مبانی و اصول و ارزش ها و موضوعاتی است که مردمان به آنها متذکر می شوند. آثار متذکر معمولاً از منظر همه ی وجوه زیبایی، اعم از زیبایی معنوی و زیبایی کیفی و زیبایی ظاهری (3)از حد بالایی برخوردار هستند. از سویی، زیبایی معنوی آنها که حاصل و نتیجه ی به کار گرفتن مضامین معنوی و زنده کردن آنها در ذهن و یاد ناظر است، مردمان را متذکر و مسرور و با نشاط نگه می دارد؛ و از جانب دیگر، زیبایی کیفی و زیبایی ظاهری (و بصری) آنها نیز عموماً حاصل اصالت آنها، صداقت هنرمندان، لذّت بخشی و سرور آفرینی شان است.
- علاوه بر اینها، می توان به هدایت و آگاهی ناشی از متذکر بودن اشاره کرد که این ویژگی ها (آگاهی و هدایت) از اصلی ترین صفات انسانی و فراتر از آن، ضرورت حیات انسانی است. ضمن آن که "شهر متذکر" انسان را از غفلت و جهل و گمراهی و تباهی حفظ می کند.
- توجّه دادن انسان به جامعیّت حیات و لزوم پاسخگویی به همه ی نیازهای ساحت های مختلف حیاتش (اعم از "روحی یا معنوی"، " روانی یا نفسانی" و "فیزیولوژیکی") از ویژگی های بارز شهر متذکر است. به بیان دیگر، انسان متذکر و خودآگاه، که خویش را می شناسد و به جنبه ها و قلمروهای مختلف حیات خود آگاه است، دچار از خود بیگانگی و احساس حقارت در مقابل بیگانگان و دیگران نمی شود. علاوه بر آن، چنین افراد آگاه و خود آگاهی، که خویش را و ساحت های حیات خود را ویژگیها و نیازهای هر ساحت از حیاتشان را می شناسند، انسان هایی تک بعدی نخواهند بود.
- مورد دیگری که می توان به آن اشاره کرد، این که: انسان متذکر و آگاه به قلمروهای حیات و انسانیت و هستی، با احساس حضور در محضر الهی بودن، کمتر از افراد غافل، به خطا و جهل و تباهی و خلاف و کجروی متمایل می شود. هم چنان که کسی که (بلا تشبیه) به حضور در میدان یک دوربین مدار بسته آگاه است، کمتر مرتکب خلافی می شود. بنابراین، انسانی که متذکر به حضور در محضر الهی است نیز چنین خواهد بود. البته قصد از بیان این موضوعات، ایجاد باور یا رفتار اجباری در مردمان نیست، بلکه مقصود فراهم آوردن آگاهی و زمینه سازی برای هدایت جمعی و کنترل های اجتماعی و (امر به معروف و نهی از منکر) و دور داشتن مردمان از خطاهای اخلاقی است. همان گونه که اکثریت قریب به اتفاق آدمیان، کمتر به ریختن زباله در محلهای پاک و تمیز مبادرت می ورزند و بالعکس، بسیاری از مردمان (حتی برخلاف مقررات) آشغال و دور ریختنی ها را در فضاهای آلوده و کثیف رها می کنند. بنابراین، شهر و جامعه ی متذکر و یادآور و آگاه، کمتر به فساد و تباهی مبتلا می شود.
- با عنایت به اهمیت امر به معروف و نهی از منکر در زندگی اجتماعی مسلمانان و به ویژه وجه عملی آن، در این مجال، این موضوع به عنوان موضوعی خاص مورد توجه است. " صِنفانِ مِنَ النّاسٍ اِذا صَلُحا صَلُحَ النّاسُ و اِذا فَسَدا فَسَدَ النّاسُ العُلماءِ وَ الاُمراءِ: دو گروه از مردم اند که اگر صالح بودند مردم به صلاح آیند و اگر فاسد بودند [مردم] به فساد گرایند: دانشوران و زمامداران " (نهج الفصاحه، ح 1853، ص 547). اگر چه این دو گروه به ایجاد فضاهای ذهنی برای بروز رفتارهایی (صلاح یا فساد) کمک می کنند، اما می توان به موضوع "امر به معروف و نهی از منکر عملی" نیز اشاره کرد که در این فضا سازیها نهفته اند و جامعه را به سمت اصلاح یا فساد راهبری می کنند. علاوه بر آن، دانشمندان و مدیران جامعه به ایجاد فضاهای کالبدی خاص(بنا به باورها و اعتقادات و امیال خویش) دست می زنند که این فضاهای کالبدی، هم خود الگو قرار می گیرند و هم این که حضور در آنها بروز و ظهور رفتارهایی را اقتضا می کند یا انجام آنها را به مردم القا نموده و آنان را به انجام آن رفتارها ترغیب و تشویق می نمایند. بنابراین، موضوع امر به معروف ونهی از منکرِ عملی (یا عکس آنها)، به شیوه های مختلف در شهر و فضاهای شهری جاری هستند و مردمان را به ایجاد فضاهای مشابه خویش یا به رفتارهای متناسب با خود فرا می خوانند.

موضوعات مرتبط و مؤثر بر تذکر

دراین مجال، و با عنایت به آنچه درباره ی اهمیت ذکر بیان شد، پرداختن به این سؤال مطرح است که ذکر باید انسان را به چه موضوعاتی برساند؟ در واقع هنر و شهر (و آثار انسانی به طور عام) باید چه چیزی را به انسان متذکر شوند؟ طبیعی است که اصلی ترین موضوع مورد تذکر باید ارزشهای الهی و "بهترین جایگاه انسان در هستی" و شیوه های وصول به این جایگاه باشد. در کنار این موضوعات، آشنایی با سایر موضوعات مرتبط با تذکر و بیداری انسان نیز ضرورت دارد؛ که از آنها با عناوین "مقوّمین" و "اضداد" تذکّر و ذکر یاد می کنیم. در توضیح مطلب قابل ذکر است که:
درعین حالی که می تواند برای همه ی موضوعات و مفاهیم و پدیده ها، مترادف ها، همراهان و مقوم هایی را معرفی کرد، می توان اضداد و تضعیف کنندگانی را نیز برای آنها فهرست نمود. همراهان عبارت از موضوعات و مفاهیم و پدیده هایی هستند که به عنوان مقوم موضوع مورد نظر ایفای نقش نموده و در زمینه های گوناگون آن را تقویت کرده و امکان ظهور و بروز آن را فراهم می کنند. در کنار مقوم ها، موضوعاتی وجود دارند که ضد یا تضعیف کننده ی موضوع مورد نظر بوده و توجه و تمرکز بر آنها و اجازه ی رشد به آنها دادن، زمینه ساز تضعیف و محو تدریجی موضوع مورد نظر خواهند شد.
برای "تذکّردهی" و یادآوری (به عنوان اصلی ترین صفتِ عالی ترین شهر قابل زیست) نیز همراهان و اضدادی وجود دارد؛ که همراهان، مقوم تذکر هستند؛ و اضداد، در جهت تضعیف آن ایفای نقش می کنند. در سطور آتی، موضوعات مرتبط با تذکر، در دو گروه اصلی" همراهان و مقوم های تذکر" و "اضداد و تضعیف کنندگان تذکر" مورد معرفی قرار می گیرند.

الف. همراهان و مقوّم های تذکّر

بسیاری از موضوعات و مفاهیم و آثار و رفتارها وجود دارند که یا زمینه ساز تذکر و متذکر نمودن انسان هستند، یا به عنوان ابزار یاد آوری ایفای نقش می کنند، یا به معنای " ذکر" وضوح و روشنی می بخشند، یا نتیجه ی مترتب بر متذکر بودن هستند، یا ضرورت بروز صفت تذکر دهی می باشند یا زمینه ساز رتبه بندی مراتبی برای ذکر و تذکر می باشند.
بنابراین، درعین حال که هم چنان بر "ذکر" به عنوان اصلی ترین ویژگی برای "عالی ترین شهر قابل زیست" (و همه ی اجزاء آن) تأکید می شود، در این مجال، سعی بر آن خواهد بود تا برخی از اصلی ترین همراهان و مقوم های ذکر و نتایج حاصل از توجه به آنها در شهر و عناصر و فضاهای شهری در تقویت تذکر دهی و احساس حضور و خودآگاهی انسان معرفی شوند. در واقع، همه ی صفات و ویژگی های "شهر قابل زیست" تحت عنوان مقوم های "ذکر" طبقه بندی می شوند؛ که به معنای توجه به جامعیت و وحدت حیات انسانی است. برخی از اصلی ترین همراهان و مقوم های ذکر عبارتند از: معنویت گرایی، آموزش، علم و آگاهی، هدایت، گواه بودن، احساس حضور، بهجت و سرور و شادی، عشق، ایمان، زیبایی، سیطره ی عقل و قانون مندی.

ب. اضداد و تضعیف کنندگان تذکر

در توجیه پرداختن به موضوع شناسایی و معرفی اضداد و تضعیف کنندگان تذکر که به ضعف احساس حضور و خودآگاهی انسان منجر می شوند، قابل ذکر است که به مصداق " یَعرِفُ الاَشیاء بِاَضدادِها" یکی از اصلی ترین راه های شناخت موضوعات، شناخت اضداد آنهاست.
هم چنان که در قسمت های قبلی بیان شد، همان طور که متذکر ماندن جلوه گاه فضایی برای حیات انسانی خواهد بود، و محیط و فضای متذکر عالی ترین مکان برای زندگی است، اضداد تذکر نیز زمینه ساز غفلت بوده و به مثابه عامل تمرکز انسان ها بر قلمروی محدود از زندگی ایفای نقش می کنند، که نتیجه ی این تمرکز، افول و افت ارزش کیفیت محیط زندگی و شهر از مطلوبیت خویش خواهد بود. به بیان دیگر، همان طور که فضای متذکر عالی ترین فضا برای زندگی مطلوب انسانی است، محیط غفلت زا، و به عبارت بهتر، فضای فاقد ذکر نیز دون پایه ترین مکان برای زندگی می باشد؛ که از ظهور آن باید به جدّ پرهیز کرد.
در ادامه به برخی از اصلی ترین اضداد و تضعیف کنندگان تذکر و یاد آوری اشاره می شود؛ که اهم آنها عبارتند از: غفلت و غفلت زایی، فقر، ناهماهنگی، بی تناسبی، ظلم، مصرف بی رویه، مشتبه سازی، گمراهی و پیروی از وساوس و هوس ها، تحریک و تهییج، مسخ ارزش ها و ظاهر گرایی، استفاده ی ابزاری از مقدسات، قطب بندی مادی، جعلی و بدلی بودن و امثالهم.(4)
جمع بندی کلی: آنچه در این قسمت گذشت و بر رابطه ی "تذکر و آثار انسانی" اشاره داشت، نشان داد که آثار انسانی در دو صورت و از طریق دو گروه موضوعات اصلی می توانند به تقویت تذکر دهی و احساس حضور و خودآگاهی انسان بینجامد. گروه اول موضوعات و عوامل و مفاهیمی هستند که به عنوان تقویت کننده و تجلی ذکر عمل می کنند. این گروه را می توان به عنوان اصول و ارزش هایی مطرح کرد که به کار بستن آنها در طرحها و برنامه ها و مدیریت ها، شهرها را به صورت فضایی مناسب و مطلوب و متذکر و یادآور برای زندگی انسانی ظاهر می کنند؛ که اهل آنها در آگاهی و احساس حضور زندگی می کنند. درمقابل، گروهی از موضوعات به عنوان تضعیف کننده یا ضد ذکر و یادآوری و هشیاری و بیداری انسان عمل می کنند، و باید از تأثیر آنها بر طرح ها و برنامه ها و مدیریت شهرها پیشگیری کرد، تا شهرها از غفلت زایی، و اهل آن از غافل ماندن رها شوند.

نتیجه:

نمونه هایی از "اصول"، "شیوه ها" و "جلوه ها" در "شهر بیدار و متذکر"
در فرایند تبدیل یک مفهوم یا ارزش معنوی به کالبد، و به عبارت دیگر، در فرایند تجلّی کالبدی بخشیدن به اصول و مفاهیم و مبانی و ارزش های معنوی و متجسد ساختن آنها، مراحل و سلسله مراتبی قابل شناسایی است که در بحث حاضر نیز این موضوع مورد توجه قرار گرفته؛ و به سه مرحله به عنوان اصلی ترین مراحل تجلی یک "شهر متذکر" اشاره شده است. به بیان دیگر، فرایند تبدیل "ذکر" به "شهر متذکر" که از "غفلت زایی" به دور است در سه مرحله و در قالب سه عنوان اصلی خلاصه و معرفی شده است. این سه مرحله عبارتند از: " تدوین اصول طراحی"، " شناخت شیوه ها و روش های اجرایی"، " معرفی جلوه های کالبدی."
به این ترتیب (مطابق جدول 2)، و در فرآیند شهر ظهور شهر متذکّر، باید سه موضوع مورد بررسی قرار گیرند، اول، شناسایی اصولی که شهر "متذکر" را شکل و سامان خواهند داد و برای ظهور آن باید ملاک عمل طراحان و برنامه ریزان قرار گیرند. (ستون اول)؛ دوم، شیوه های به کار بستن این اصول در طراحی و برنامه ریزی و مدیریت و اجرا (ستون دوم)؛ و سوم، برخی از جلوه های خاص اصول که در "شهر متذکر" نمود خواهند یافت (ستون سوم).
قابل ذکر است که: 1- این اصول و شیوه ها و تجلیات همه ی آنچه باید به کار گرفته شوند تا " شهر متذکر" به منصه ی ظهور برسد نیستند، و آنچه ذکر شده فقط نمونه هایی هستند. 2- توسعه ی "اصول" به "شیوه ها"، و گسترش شیوه ها به " تجلیات" به صورت خوشه ای هستند؛ به این معنا که ممکن است. برای هر اصل تعدادی (بیش از یک) شیوه ی تجلی و برای هر شیوه ی تجلی نیز تجلیات متنوعی قابل طرح باشند.3- ممکن است شیوه ای بتواند پاسخگوی بیش از یک اصل باشد؛ یا به عبارتی چند اصل متفاوت بتوانند از طریق شیوه ی واحدی به منصه ی ظهور و تجلی برسند.

نمونه های اصولی

برخی از شیوه ها

بعضی از جلوه ها

اصالت

توجه به گرایش پدیده ها، بومگرایی

حضور نمادها، نشانه ها و فضاهای آشنا

حضور هنرهای مناسب در شهر

تناسب، هویت

وحدت

تسهیل روابط اجتماعی

محله بندی خاص، راهها، دسترسی سهل

بومگرایی

ارتباطات رو در رو

حضور طبیعت در شهر

ایجاد تماس مداوم و مستقیم با طبیعت

تناسب

بومگرایی

تعدیل گرایشات، احتراز از تمرکز بر جنبه های مادی

حضور طبیعت در شهر

زیبا آفرینی

ظهور زیبایی مابه ازاء ساحتهای حیات

سیطره ی روانی وکالبدی عناصر معنوی

استفاده از هنرهای قدسی، دینی و بومی

حضور طبیعت در شهر

پاکی و بهداشت

کرامت انسان

آگاهی دهندگی و هدایتگری

هدایت و آموزش

بیداری و هشیاری

عدم تسلط مصنوعات بر انسان

آرامش بخشی

احساس امنیت روانی و فرهنگی

عبرت گیری

احساس ارتباط منطقی با گذشته

حفظ آثار، بهره گیری منطقی فضاها و موتیفهای تاریخی و کمال بخشی به آنها

هویت

عدم پذیرش کفار به عنوان الگو

عدم تشبه به بیگانه

استفاده مناسب از نشانه ها

حضور نمادها ونشانه های آشنا

معنویت گرایی

توجه به رجحان و تسلط عناصر معنوی و مذهبی بر شهر

یاد آوری نیازهای معنوی و هدایت نیازهای جسمانی

تعدیل گرایشات، احتراز از تمرکز بر جنبه های مادی

یاد خدا

استفاده از تذکرات مستقیم در قالب هنرهای اصیل

فقدان احساس بزرگنمایی جنبه های مادی زندگی

حیا و تواضع

معنویت، یاد خدا، هدایتگری

درون گرایی، عدم عریانی، مراتب خوانایی، سلسله مراتب

......

....

.....

جدول 2: نمونه هایی از "اصول " حاکم بر "شهر متذکر"، " شیوه های اجرا" و " جلوه های ظهور" مابه ازاء آنها

پی‌نوشت‌ها:

1- برای مطالعه ی بیشتر در باره ی ذکر بودن قرآن کریم و ویژگی های مطرح در این زمینه، ر.ک: مزمل: 19، مدّثر: 55- 54، قلم: 52، یس: 69، ص: 87، طلاق: 10،اعراف: 2، دخان: 58، قصص: 46، انعام: 126 و انبیاء: 50.
2- انَّ مِنَ الشِّعرِ لَحِکَماً: بعضی شهرها حکمت است(نهج الفصاحه، ص 339، ح 916).
3- برای مطالعه در ویژگی های این مراتب زیبایی و مصادیق آنها در شهر، ر. ک: نقی زاده، 1389 ب.
4- برای مطالعه در توضیح مقوّمین و اضداد ذکر، ر. ک: نقی زاده، 1391.

منابع:
- قرآن کریم
- نهج الفصاحه (مجموعه کلمات قصار رسول اکرم (ص))، ترجمه ابوالقاسم پاینده، انتشارات جاویدان، تهران، 1377.
- نقی زاده، محمد، شهر آرمانی اسلام یا فضای حیات طیّبه، نشر شهر، تهران، 1390
-، روایتی ایرانی از حکمت، معنا و مصادیق هنر، پژوهشگاه مطالعات فرهنگی و علوم انسانی، تهران، 1389 آ
-ـــــــــــــ، تحلیل و طراحی فضای شهری (مبانی، تعاریف، معیارها و شیوه ها)، پژوهشکده فرهنگ و هنر جهاد دانشگاهی، تهران، 1389 ب.

منبع: نشریه کتاب ماه هنر، شماره 173، بهمن 1391